- اگر تونستی یک سیب زمینی و تخم مرغ بزار بار تا بعد باشگاه بخورم.

 سیب زمینی نیست و تصمیم میگری جلدی بری بیرون بخری. یادت مییاد قرار بوده واسه مدرسه ی بچه ها همبرگر درست کنی. مرغ و چرخ کرده هم میره توی لیست خرید.از جایی که همیشه خرید میکنی نه فیله داره نه رون مرغ. راضی میشی به یه مرغ درسته که سینه اش رو برات فیله کنه. از جایی که همیشه خرید میکنید 2، نه چرخ کرده گاوی داره نه گوساله نه گوسفندی. با یه مرغ و سیب زمینی برمیگردی خونه. تا ورزشکار برسه میتونی سیب زمینی رو چیپس کنی. تصمییم میگیری براش تکه های مرغ رو سرخ کنی. پسرت مییاد میگه من امشب مرغ سوخاری میخوام. پلن کمی عوض میشه و سوخاری هم مییاد توی لیست. یاد ناهار فردا هم هستی. تصمیمت رو میگیری که ته چین بپزی. گوشت گوسفندی رو میزاری بار و برنجت رو آب میریزی. همزمان که سیب زمینی سرخ میشه سه مدل غذا هم میپزی یکی واسه شام خودت و دخترت یکی هم واسه شام آقا پسر یکی هم ناهار فردا. عی داد صبحانه چی پس؟ دست میبری به فیله های یخ زده و میزاری روی سینک که باز بشه. تا مشغولی، بچه ها سیب زمینی ها رو تا ته میخورن و یه تعارف هم نمیکنن. 

 بدت مییاد از سوخاری کردن. اما تکه های مرغ رو واقعا نازک و کوچولو میبری که مغز پخت بشنا. روی مرغ سرخ کرده ی شام هم ادویه میزنی و درش رو میبندی. گوشت داره میپزه که دخترت میگه میشه نخود هم بریزی توی برنج فردا؟ خب نقشه بازم عوض شد کته ی نخود. هورا. کته زحمتش کمتره بلاخره.

 مرغ سرخ شده دیگه کاملا نرم شده میبری سر سفره. سری اول سوخاری ها رو میکشی توی دیس و پسرک رو صدا میزنی. سری دوم که شروع میشه مرغ صبحانه ی بچه ها رو خوب ساطوری میکنی با سیب زمینی رنده شده تا خوب دست بده به هم ادویه میزنی و توی دستت فرمش میدی و هی دونه دونه میزاری وسط ماهیتابه. دیگه سوخاری ها تمومن. میبری سر سفره. برنج رو میریزی توی قابلمه و بالا سرش میمونی. کوفته های صبحانه رو زیر و رو میکینی. نان و گوجه ی خورد شده که هسته هاش و از داخلش جدا کردی  رو میزاری روی کابینت و دوتا ساندویچ بزرگ واسه بچه ها میپیچی. 

خب دونه برنج هم آماده است و روغن میریزی که آبش قشنگ جمع بشه. دم کش میزاری و میری سر سفره. 

تقریبا از سرزمین غارت زده چیزی نمانده جز ظرف سس و دو تیکه بال مرغ که اعلی حضرتان همایونی منسبان، نپسندیده بودند. وقتی عاشق آشپزی باشه اینطوری پخت 5 تا غذا رو همزمان پیش میبری و از اینکه هیچی از غذای که پختی واسه ی خودت نمونده هم خیلی ناراحت نمیشی چون از لذتی که اونا بردن خود به خود تغذیه شدی و کاملا سیر هستی.